زنان احساسی تر از مردان نیستند

درست نیست که زنان احساسی تر از مردان باشند، این یک تعبیر نادرست و تبعیضآمیز است. این نوع تفکرات نشان میدهد که در جامعه ما هنوز هم تصورات نادرستی درباره مردان و زنان وجود دارد.
زنان و مردان هر دو موجوداتی با احساسات هستند و توانایی بیان احساسات دارند. این تفکر نادرست به این دلیل شکل گرفته است که در جامعه ما زنان به طور کلی بیشتر به عنوان مراقبت کنندهها و مادران شناخته میشوند و این تصور رایج است که زنان باید بیشتر از مردان مراقبت کنند و برای این منظور باید شاید “احساسی” تر هم باشند.
بنابراین، باید از استفاده از اینگونه برچسبهای تبعیضآمیز و تنبلکنندهی زنان خودداری کرد و به هر دو جنسیت احترام گذاشت و موجوداتی با احساسات و توانایی بیان احساسات قلمداد کرد.
یک گروه از زنان در این مطالعه به طور طبیعی دوچرخه سواری کردند، در حالی که سه گروه دیگر از زنان از داروهای ضد بارداری خوراکی استفاده کردند. نتایج نشان داد که زنانی که به طور طبیعی دوچرخه سواری می کردند، نوسانات هیجانی کمتری نسبت به سایر گروهها داشتند و این نشان میدهد که فعالیت بدنی و ورزش میتواند به کاهش نوسانات هیجانی کمک کند.
همچنین، نتایج نشان داد که استفاده از داروهای ضد بارداری، میتواند تأثیراتی روی نوسانات هیجانی داشته باشد. در حالی که این داروها میتوانند به عنوان متانت موثری برای کنترل بارداری استفاده شوند، اما نتایج این مطالعه نشان داد که این داروها ممکن است تأثیرات منفی بر روی نوسانات هیجانی داشته باشند.
به طور کلی، این مطالعه نشان میدهد که هورمونهای جنسی و تخمدانی میتوانند تأثیراتی روی نوسانات هیجانی داشته باشند و ورزش و فعالیت بدنی میتواند به کاهش این نوسانات کمک کند.
نتایج این مطالعه نشان میدهد که تفکرات جامعه ما درباره جنسیتها و نقشهای جنسیتی، باعث انحراف قابل توجهی در نحوه مشاهده عبارات بین جنسیتهای مختلف شده است. در جامعه مردسالار ما، مردان به عنوان «بی عاطفه» و زنان به عنوان «احساسی» تصور میشوند. این تفکرات ناشی از نقشهای جنسیتی سنتی و سفت و سخت است که در جامعه ما وجود دارد و مردان را به عنوان برتر و زنان را به عنوان بیارزش و بیاعتبار نشان میدهد.
دکتر کاترین مک کینلی، دانشیار دانشکده مددکاری اجتماعی دانشگاه تولین، تصور زنان عاطفیتر بودن را «نادرست» میداند و بیان میکند که هر انسانی، خواه آنها را شناسایی کند یا نه، همیشه احساساتی دارد. این تفکرات کلیشهای و جنسیتگرایی نادرست، نقش جنسیتی را تداوم میبخشد و درگیر افسانهها، کلیشهها و نادرستیهای جنسیتی است.
بنابراین، باید از استفاده از برچسبهای کلیشهای و نادرست بین جنسیتها خودداری کرد و به هر انسانی، بدون توجه به جنسیت، احترام گذاشت و آنها را به عنوان افراد با احساسات و توانایی بیان آنها درک کرد.
تصور کردن اینکه برخی افراد عاطفیتر از دیگران هستند، میتواند به همهی افراد آسیب بزند. برچسبگذاری افراد به این شکل، میتواند باعث محدود شدن رشد فردی و اینکه افراد قادر به بیان خود و برقراری ارتباطات عمیق نباشند. این موضوع میتواند خطراتی مانند طرد و طرد شدن را به همراه داشته باشد.
لیز کولکلاف، دکترای مددکاری اجتماعی متخصص در درمان تروما، بیان میکند که همه افراد احساسات دارند و به ارتباط نیاز دارند. افراد میتوانند به روشهای مختلفی خارج از کلیشههای جنسیتی عمل کنند، رفتار کنند و شناسایی کنند. این موضوع، به فرد اجازه میدهد تا بیشتر با خودش آشنا شود و به طور طبیعی رشد کند.
استفاده از کلیشههای جنسیتی میتواند باعث محدود شدن دسترسی زنان به قدرت و فرصتها شود و مردان را مجبور به خفه کردن بیان سالم احساسات خود کند. بنابراین، باید از برچسبگذاری کلیشهای بین جنسیتها خودداری شود و به هر انسانی، بدون توجه به جنسیت، احترام گذاشته شود. این رویکرد میتواند به افراد کمک کند تا به طور طبیعی بیشتر با خودشان آشنا شوند و به رشد فردی خود ادامه دهند.
تصور کردن اینکه زنان احساسی تر از مردان هستند، یک باور نادرست و غلط است. این باور باعث میشود که برای زنان، نشان دادن احساسات قابل قبول باشد، اما برای مردان، این کار قابل قبول نباشد. این باور ناشی از تأثیرات جامعه مردسالار و فرهنگی است که ارزش زنان را کاهش میدهد.
بنابراین، برای هر فردی، بدون توجه به جنسیت، اجازه باید داده شود که احساسات خود را به طور صادقانه و مناسبی نشان دهد. همچنین، نباید احساسات را به عنوان علت خشونت قرار داد، چرا که خشونت هیچ وقت راهکار مناسبی برای حل مشکلات نیست.
به گفته ائتلاف ملی علیه خشونت خانگی، از هر سه زن یک زن در طول زندگی خود خشونت شریک جنسی را تجربه میکند. این نشان میدهد که خشونت برای زنان یک مسأله جدی است و در جامعههای مردسالار فراگیر، این مسئله بسیار رایج است.
در جامعهای که زنان را از پیش تعیین میکند که بدون قدرت باشند و مردان با قدرت و استحقاق، خشونت بسیار رایج است. باید از جامعههایی که ارزش زنان را کاهش میدهند، دوری کرد و برای جلوگیری از خشونت باید برای همه فردان، بدون توجه به جنسیت، احترام و حقوق برابر فراهم شود.
در گذشته، به دلایلی مانند پیش فرض هایی درباره افزایش احساسات زنان به دلیل هورمون ها، تحقیقات در این زمینه کنار گذاشته شدهاند. اما مطالعات اخیر نشان میدهد که هیچ توجیهی برای این کار وجود ندارد و این پیش فرضها غیرعلمی هستند.
به عنوان مثال، یک مطالعه در سال ۲۰۱۹ نشان داد که هیچ تفاوت معناداری بین سطح هورمون های استروژن و تستوسترون در احساسات مردان و زنان وجود ندارد. به علاوه، مطالعات دیگر نشان دادهاند که تفاوتهای فیزیولوژیکی بین جنسیتها تنها یک عامل کوچک در تفاوتهای احساسی است.
بنابراین، لازم است که از پیش فرضهای نادرست و غیرعلمی درباره تفاوت احساسی بین زنان و مردان دوری کرده و به دنبال مطالعات علمی باشیم. این مطالعات میتوانند منجر به فهم بهتری از تفاوتهای احساسی بین جنسیتها شوند و بهبود روابط انسانی کمک کنند.
برای مطالب جذاب دنیای روانشناسی همیشه مارا دنبال کنید
دیدگاه شما